عروسی پسر خاله هادی
15 مرداد 94 عروسی پسر خاله هادی بود که ما دقیقا 3 روز قبلش درگیر خرید لباس بودیم . بابا دیگه از سخت پسندی من کلافه شده بود ولی در نهایت یه لباس شیک واسه خودم و یه پیرهن و شورت لی خوشگل واسه شما خریدم . متین در حال آماده شدن ( خونه مامان جون بودی و من آرایشگاه بودم) ...
نویسنده :
مامان متین
13:46
باغ وحش پارک ارم با عمه الهام و مامان جون
وروجک من بیشتر با ماشینی که براش اجاره کرده بودیم حال میکرد . هر از گاهی هم یه نگاه به حیوانات و پرندگان میکرد . بیشتر از فیل خوشش اومده بود . چون براش خوراکی مینداختیم و فیله میخورد . ...
نویسنده :
مامان متین
13:41